الهی اگر از دنیا نصیبی است به بیگانگان دادم و اگر از عقبی مرا ذخیره یی است به مومنان دادم ـ در دنیا مرا یاد تو بس و در عقبا مرا دیدار تو بس دنیا و عقبا دو متاعند بهایی و دید نقدیست عطائی ـ قومی بینم باین جهان از و مشغول قومی از هر دو جهان بوی مشغول گوش فرا داشته که تا نسیم سعادت از جانب قربت کی دمد؟ و آفتاب وصلت از برخ عنایت که تابد؟ بزبان بیخودی و به حکم آرزومندی میزارند و میگویند ـ
کریما مشتاق تو بی تو زندگانی چون گذرد؟ آرزومند بتو از دست دوستی تو یک کنار خون دارد ـ بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم؟ چون نباشی در کنارم شادمانی چون کنم؟
الهی هر که تو را جوید او را بنقد رستخیزی باید یا بتیغ ناکامی او را خونریزی باید ـ
عزیز دو گیتی هر که قصد درگاه تو کند روزش چنین است/ یا بهره این درویش خود چنین است؟
الهی همگان در فـــراق میسوزند و محب در دیدار چون دوست دیده ور گشت ـ محب را با صبرو قرار چه کار؟
خداوندا تو ماراجاهـــل خـــواندی ـ از جاهـــــل جز جفا چه آیـــــد؟
مناجات پیر هرات خواجه صاحب انصاری
سلام
واقعا متن خیلی خیلی قشنگیه ... دستتون درد نکنه ......
ممنون که به من سر زدین موفق باشید
از دیدن نوشته های این سایت خیلی خوشحال شدم. مرا از فراق دوست و معبود یاد آور شدی. الهی مرا به خود نزدیک کن. گرچه فکر می کنم تو همیشه همراه منی ولی آیا می توانم صبور و متواضع باشم؟؟
مناجاتِ پیر هرات حضرت خواجہ عبد اللہ انصاری ہروی رحمہ اللہ - فارسی مع اردو ترجمہ وشرح
http://www.uploadspy.com/view.php?file=bcd23810